علیعلی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
مسیحمسیح، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
سارهساره، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
نی نی وبلاگم.نی نی وبلاگم.، تا این لحظه: 1403 سال و 6 ماه سن داره
بابا حسینبابا حسین، تا این لحظه: 1402 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 1403 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

روزهای زندگی بچه های من

مامان گاهی عصبانی،،، اکثرا مهربون

خاطرات نانوشته

ما مرداد۱۴۰۱ رفتیم یه سفر عالی ....اولش گذری همدان چر خیدیم .گنج نامه رفتیم ..،👎 کنار مهمانسرای دانشگاه بو علی همدان که اتاق  گرفته بودیم یه دریاچه بود ..که با علی جون صبح رفتیم دور زدیم ... صبح روز اول علی و مسیح تو اتاق گیر کردن و در باز نشد ...از داخل قفلش کرده بودن ...بابا برای باز کردن درتلاش کرد و در شکست ....متصدی اونجا مرد خوبی بود و به جای گرفتن هزینه در به بابا گفت خودش درستش کنه .....و این تلاش پدر عزیز  👎 آرامگاه بابا طاهر عریان و شعری مناست اخلاق اون موقع علی جون .....عصبانی بود چون یه اسباب بازی دیده بود و میخاست ... از غار علیصدر هم دیدم کردیم ...واقعا آدم به هنر مندی خدا ایمان میاره 👎...
15 شهريور 1401
1